آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

نی نی خاله سپیده

آمیتیس  زیبای  مامان  مامانی بالاخره رفتیم دیدن سپیده جون و فرشته ی کوچولوش آرتین وای خدای من  خیلی شیرین و عسل بود قربونت بشم جوجوی خاله واقعا ناز بود انقدر معصوم  بود و آروم خوابیده بود دلم میخواست بغلش کنم و از اون بوس هااااااا ازش بکنم راستشو بگم فکرکردم شاید سپیده ناراحت بشه آخه بچه ها مثل گل هستن سپیده از حالا بگم دفعه ی بعد از این خبرها نیست له و لوردش میکنم ماااااااااااااااااااااااااااااچ. شما سلم هم حسابی شیطونی کردی تمام شگل شگلات هاشون رو له کردی مردم از خجالت تا ولت میکردن تو آشپزخونه بودی انقدر که ووول میخوردی نتونستم عکس خوبی بگیرم ولی اینم بد نشد وقتی بزرگ بشیدواین عکس رو ببینید کلی کیف میکنید....
1 دی 1391

تولد صبا دختر عمه کوچولوت

تولدت تولدت تولدت مبارککککککککککککککککککککککک صبا چوچولو مامانی 24آذر تولدت صبا کوچولودخترعمه ات بود چون ماه صفربود مهمونی خودمونی بود خیلی خوش گذشت صبا هم خیلی خوشحال بودالبته بگم چندتا عکس انداختیم ولی بالاخره یکی توی عکس کج و کوله افتاده بود این عکسم نمیدونم چرا انگار داشته میسوخته به روت نیار به زور همه تو عکس خودمونو جا کردیم در ادامه مطالب اینجا آماده شدی بریم تولد صبا رو تبریک بگیم اینم عکس نیم سوز تولد ای جااااااااااااااااااااااااان قیافه صبارو ...
1 دی 1391

شیطنت

عسل مامان انقدر شیطون شدی که خدا میدونه هنوز شب ها دیرمیخوابی دلبری خوب یادگرفتی از زیر مبل ومیز باید درت بیاریم جدیدن تا ازت غافل میشم دم دسشویی میری واز همه بدتر یادگرفتی پایه ی کنسول آینه و شمعدان رو میگیری و بلند میشی خیلی خطر ناکه احتمال زیاد تا آخر هفته جمعش میکنم میزارم خونه ی مامانم به ریسکش نمی ارزه اینم چندتاعکس زیرمیز رفتی چیکار وقتی آمیتیس توی خونه با باباش تنهاس ترکوندی هااااا   ...
1 دی 1391